زندگی زیباست

زندگی زیباست

یاد بگیریم از زندگی لذت ببریم :)
زندگی زیباست

زندگی زیباست

یاد بگیریم از زندگی لذت ببریم :)

داستان کوتاه : خواب دیدم در ساحل با خدا قدم میزنم...

 
خواب دیدم در ساحل با خدا قدم می زنم. بر پهنه آسمان صحنه هایی از زندگی ام برق زد. در هر صحنه، دو جفت جای پا روی شن ها دیدم. یکی متعلق به من و دیگری
متعلق به خدا...

بقیه داستان در ادامه مطلب
ادامه مطلب ...

داستان کوتاه : باز هم تو را میخواهم


  روزی پسری خوش‌چهره در حال چت کردن با یک دختر بود. پس از گذشت دو ماه، پسر علاقه بسیاری نسبت به او پیدا کرد.
اما دختر به او گفت: «می‌خواهم رازی را به تو بگویم...
( ادامه داستان در ادامه مطلب )
ادامه مطلب ...

وقتی دیگران درکتون نمی کنند ،سعی کنید یه کاری کنید درکتون کنند!!

سلام دوستان ، امیدوارم امروزتون سرشار از انرژی و خوشحالی و شادی باشه ! امروز یه داستان کوتاه خوندم و خیلی جالب بود ، گفتم توی وبلاگ هم بزارم که شما هم بخونید ! امیدوارم که خوشتون بیاد ، واسه خوندنش به ادامه مطلب مراجعه کنید

ادامه مطلب ...

داستان کوتاه : گلن گانینگهام


مدرسه‌ی کوچک روستایی بود که به‌وسیله‌ی بخاری زغالی قدیمی، گرم می‌شد. پسرکی موظف بود هر روز زودتر از همه به مدرسه بیاید و بخاری را روشن کند تا قبل از ورود معلم و هم‌کلاسی‌هایش، کلاس گرم شود. روزی، وقتی شاگردان وارد محوطه‌ی مدرسه شدند... 
ادامه مطلب ...

داستان کوتاه : پسرک و سگ


مردی در راه بازگشت به خانه بود که
در خیابان کودک فقیری را دید که غذایش را با سگی گرسنه تقسیم میکند
نزدیک رفت و پرسید : ...

 برای خواندن داستان به ادامه مطلب مراجعه کنید.
ادامه مطلب ...