زندگی زیباست

زندگی زیباست

یاد بگیریم از زندگی لذت ببریم :)
زندگی زیباست

زندگی زیباست

یاد بگیریم از زندگی لذت ببریم :)

شناخت خویش...

انسانی که به شناخت خویش نرسیده باشد، بیسواد حقیقی است، هر چند تمام کتب دنیا را خوانده باشد.

اگر درونت پر از خشم، نفرت، خودخواهی و غرور، حسادت و زباله‌های دیگر است، بدان که هیچگاه چیزی را نیاموخته‌ای و هنوز رشد نکرده‌ای.

-اشو

بسیاری از کسانی که از ما
بدشان می‌آید،
در واقع از خودشان متنفر هستند!
زیرا ما بازتابی از چیزی
هستیم
که آن‌ها آرزوی بودنش را دارند...

-پائولو کوئلیو

راه های ایجاد آرامش


1-جلوی گریه خود را نگیرید و گهگاهی گریه کنید.


2- دست کم روزی 15 دقیقه را در سکوت بگذرانید و به نیازهای واقعی خود و نیز چیزهایی که دارید فکر کنید.


3- افراد آرام به خود می‌گویند که برای تغییر گذشته کاری نمی‌توان کرد، آنگاه از فکر ادامه زندگی لذت می‌برند.


4- وقتی احساس می‌کنید که سرتان پر از فکرهای جور و واجور است و جای خالی در آن نیست، با قدم زدن، آن‌ها را پاک کنید.


5- اگر نتوانید کسی را ببخشید، افکار خشمگین‌تان شما را برای همیشه با این افراد مرتبط خواهد کرد. شاد کردن دیگران، باعث آرامش می‌شود.


موارد دیگر در ادامه ی مطلب...
 
ادامه مطلب ...

این چند روز!

سلام دوستای خوبم امیدوارم که حالتون خوبه خوب باشه

این چند روز رو بیشتر با دوستام گذروندم و نشد که وبلاگ رو آپ کنم، حقیقتش چندتا از دوستای خیلی قدیمیم رو دیدم که خب خیلی خوب بود و کلی خوشحال شدم بنظرم ما تاجایی که میتونیم باید آدمای خوب زندگیمونو نزدیک به خودمون نگه داریم ، چون میتونن باعث پیشرفتمون بشن ! اگر جایی مشکلی بود کمکون میکنن ، هواشونو داریم ، هوامونو دارن ، و این خیلی خوبه :) اینم یادتون باشه که آدمای بد و منفی گرای اطرافتونو از زندگیتون حذف کنین ! چیزی جز گرایش منفی توی شما ایجاد نمیکنن.

و یه خبر !  خبرم اینه که برای روز چهارشنبه 17ام بهمن بلیط هواپیما گرفتم برای مشهد :) ساعت 12:30 پروااز میکنم میرم مشهد ساعت 2 میرسم و میرم هتل یکم میمونم و بعدشم مشهد گردی رو شروع میکنم تا 21ام که برگردم همتونو دعا میکنم ! مطمئن باشین

فردام نوبت دکتر پوست دارم (اولین باره میرم دکتر پوست) ،  راستش همینطوری نوبت گرفتم ! که برم ببینم کلا نظر دکتر راجب پوستم چیه چون کلا آدمیم که دوست دارم پوست خوبی داشته باشم!

و یه خبر دیگه ! چند روز پیشم پرونده ی آرنج دست چپمو که حدودا دو ساله آسیب دیده بستمش ، بالاخره تزریقمو برای تاندون انجام دادم ، توی این ناحیه التهاب تاندون داشتم. این تزریقم انجام دادم برای التهابش و دکتر گفت که از این به بعد باشگاه میری باید همیشه آرنج بند  ببندی . و خب این برام خوشحال کننده بود ! چون خسته بودم واقعا و خیلی خوبه که الان خیالم راحت شده و میتونم دوباره ورزش کنم. ولی نه فعلا ، یه سونوگرافی اول اسفند هست که باید انجام بدم ، دعا کنین که همه چی خوب باشه و نیازی به عمل نداشته باشم این آزمایشاتم همه چی خوب پیش بره بالاخره بعد از چندین ماه دوری از بدنسازی میتونم دوباره شروع کنم ! خیلی دلم میخواد دوباره برم بدنسازی..

خب دیگه :) فعلا شبتون بخیر تا بعد...

چطور خودتان را خوشحال کنید؟

چطور خودتان را خوشحال کنید؟
۱- دست از انجام کارهایی که تمایلی به انجامشان ندارید بردارید.
۲- رک و صریح حرف بزنید.
۳- تلاش برای راضی نگه داشتن همه را متوقف کنید.
۴- احساسات خود را بیان کنید.
۵- به نیروی درونی خود اعتماد کنید.
۶- هرگز خودتان را تحقیر نکنید.
۷- مطالعه ، ورزش و رشد فردی را جدی بگیرید.
۸- از نه گفتن بیم نداشته باشید.
۹- عشق ورزیدن و صبر کردن را تمرین کنید.
۱۰- با خودتان مهربان باشید

شما چطوری خودتونو خوشحال میکنین؟

جمعه : خصیل دشت

سلام دوستای خوبم امیدوارم که حالتون خوبه خوب باشه.

دیروز صبح با جمعی از دوستان رفتیم خصیل دشت کوه نوردی ، واقعا جای فوق العاده زیبایی بود ! برف هم نشسته بود و زیباییش دوچندان شده بود .  چندتا عکس گرفتم و براتون آپلود کردم :

[ عکس اول : کلیک کنید ]

[ عکس دوم : کلیک کنید ]

[ عکس سوم : کلیک کنید ]

دوستان واقعا حس فوق العاده ای بود که آدم توی چنین جای زیبایی باشه کاش میتونستم هیجانمو بهتر واستون توصیف کنم ! فقط میتونم بگم سرشار از حس خوب بودم اون لحظه بالای کوه! واقعا گاهی نیاز میشه که آدم بره کوه یا بزنه به دل طبیعت ، که به زیباییه جهانی که توش زندگی میکنه پی ببره ، ببینه که چقدررر دنیایی تو که توش زندگی میکنیم زیباست ، به عظمت خلقت پی ببره ! میدونین چیه؟ آدم وقتی در مقابل زیبایی ها قرار میگیره سرتاسر وجودشو همون زیبایی فرا میگیره چون این انرژی رو از طبیعت دریافت میکنه! انگار همه چی باهات صحبت میکنه. احساس قدرت میکنی ! حداقل من که اون بالا بودم ، با خودم میگفتم من به تمام چیزایی که میخوام میرسم!  یهو یه حس خود باوری و اعتماد بنفس عجیبی سرتاسر وجودم حس میکردم . به لطف انرژی ای که طبیعت داشت !

یه سگ خیلی خوشگلیم اونجا بودش! که موقع برگشت حسابی بهش رسیدیم و غذا دادیم بهش دلم نیومد عکسشو بهتون نشون ندم.

وقتیم برگشتم خونه خیلی خسته بودم و خوابیدم تاااا امروز صبح برای همین نشد این پستو دیروز بزارم یکمی هم مچ پای راستم درد میکنه بی دقتی کردم . احتمالا امروز دیگه جایی نمیرم ، البته شاید غروب با یکی از دوستای قدیمیم قرار بزارم  اگر مچ پا یاری کنه.

بهرحال اینم از دیروزم :)